انتقام جویان فلج :
چو توین، استاد کونگ فو به سبک ببر، به خانه برمی گردد و متوجه می شود که همسرش به قتل رسیده و پسرش فلج شده و دستانش از آرنج به پایین بریده شده است. چو دوقلو برای پسرش بازوهای آهنی ساخته و او را در هنر کونگ فو آموزش می دهد. علیرغم انتقام گرفتن از
ستمکاران، آنها همچنان مملو از تلخی و خشم نسبت به دنیا هستند. در طول سلطنت چو توین بر دهکدهاش، او و پسرش چهار مرد را که از آنها سرپیچی میکنند فلج میکنند.
آهنگر شهر، آقای وی، زمانی که او و همراهانش در طبقه بالای یک میخانه اشغال می کنند، نسبت به چو توین مورد آزار و اذیت قرار می گیرد و زمانی که می خواهد از آن استفاده کند. او مجبور می شود مایعی بنوشد تا او را لال کند و هنگامی که سرکشی می کند، با یک دست
زدن دو دستی گوش که توسط خود چو توین ارسال شده است، کر می شود. پس از اینکه آقای وی مجبور می شود میخانه را ترک کند، یک دستفروش مسافر به دلیل حمایت از احساسات مشابه وی توسط انگشتان آهنی پسر چو دوقلو، چو چو چانگ، کور می شود. یک نفر دیگر به
دستور چو توئین پاهایش را به دلیل برخورد با پسرش از زیر زانو بریده است.
یک روز یک استاد کونگ فو جوان معروف به یوان یی به شهر می آید. هنگامی که او شکنجه های انجام شده توسط چو توین را کشف می کند، عهد می کند که انتقام سه مرد فلج را بگیرد. یوان یی خوب است، اما جوان است و برای چو توئین، چو چو چانگ و مجری او، آقای
وان، قابل مقایسه نیست. یوان یی شکست خورده و در زنجیر بسته شده است. چو توین با له کردن سرش در یک رذیله آهنی او را به یک احمق تبدیل می کند.
این چهار مرد ناتوان با هم به معبد استاد یوان یی می روند و در آنجا کونگ فو آموزش می بینند…