خطوط ناموزون خدا :
در سال 1979، آلیس گولد د آلمنارا وارد یک بخش روانپزشکی شد . توسط مردی در دروازه ها رها شده است، توسط دکتر رویپرز بازجویی می شود که نامه ای از دکتر دونادیو را می خواند. آلیس اصرار دارد که توسط شوهرش هلیودورو “قانونی” ربوده شده است تا بتواند ثروت او را تصاحب کند. دکتر کاستل این مرکز را به آلیس معرفی میکند. او شروع به انجام تحقیقات میدانی در مورد مرگ دامیان، پسر دکتر رایموندو گارسیا دل اولمو میکند. آلیس (یا آلیسیا) با ایگناسیو اورکیتا و دوقلوها (رومولو و رمو) و همچنین با گنوم، یک آزار جنسی که توسط مرد فیل محافظت می شود، آشنا می شود که نسبت به رومولو خصومت نشان می دهد.وی در جلسات دکتر آرلانو شرکت می کند.
طول خط زمانی اولیه، یک جدول زمانی ثانویه در یک شب بارانی شروع می شود که در آن آتش و شورش رخ می دهد و جسدی در یکی از سلول ها پیدا می شود. اورکیتا توسط پلیس متهم می شود (پس از آن یک پزشک قانونی نیز وارد عمل می شود) و بعداً از ظن پاک می شود.