ناکس می رود :
جان ناکس به عنوان یک قاتل قراردادی که توسط خاویر کرین، یک رئیس جنایتکار استخدام می شود، یک کار روزانه انجام می دهد . او از همسر و پسرش جدا شده است و با یک مهاجر کراکوویایی به نام آنی قرار می گیرد که عشقش به کتاب است. ناکس بعداً با یک شکل سریع از زوال عقل به نام بیماری کروتسفلد-جاکوب تشخیص داده شد . او به سرعت مقدمات پول نقد و بازنشستگی از تجارت را فراهم می کند. قبل از آن، او آخرین کار را با شریک خود، توماس مونسی، انجام می دهد.
در حین کار، ناکس پس از کشتن موفقیت آمیز هدف خود، به طور تصادفی مونسی را در سردرگمی ناشی از زوال عقل خود می کشد. او به سرعت صحنه را به صحنه می برد و می رود. در آن شب، به طور ناگهانی پسرش مایلز که از او جدا شده بود، ملاقات می کند. که با گریه اعتراف می کند که مردی را به دلیل تجاوز به دخترش، نوه ناکس، کشته است…