این فیلم داستان امرالله خان و فتحالله خان است که بر سر انتخابات شوراها در یک روستا با یکدیگر رقابت میکنند.
” آقا چند تا از این همبرگرهاتون میدید به ما؟ اینها همبرگر نیست، ایرانبرگره! ” آن طور که به نظر می-رسد این دیالوگ، کلیدیترین دیالوگ آخرین فیلم مسعود جعفری جوزانی است.
چراکه قرار است همهی کنشهای شخصیتها و اتمسفر فیلم مو به مو به بیرون ارجاع دهند، آینهای باشند برای جامعه ایران و یک کمدی تلخ را بسازند.
فیلمنامه روستایی را برایمان میسازد که در آن دو خان، رقبای اصلی انتخابات روستا و مشغول چالش با یکدیگر جهت برندهشدن در انتخابات هستند.
روستا نماد کشور ایران، مردمش نماد مردم ایران و خانهایش هم نماد سیاستمداران.
اما همانطور که از دیالوگ مذکور معلوم است، فیلم برای نیل به هدف خود از نشانهگذاریهایی گلدرشت استفاده میکند بهطوری که عامترین مخاطبهای فیلم، به سادگی با دریافت دالهای فیلم، مدلول آن در دنیای بیرونی را تصور میکنند.
علاوه بر منسوخ شدن این نوع از نشانهشناسی سینما، زمانی که همین ارجاع دادنها نیز با درکی ناقص و غلط از یک جامعه شکل بگیرد، آنجاست که مرز باریک میان نقد و توهین در ژانر کمدی از میان میرود و فیلم تبدیل میشود به هجویهای موهن تا یک کمدی سیاه اصیل.