فیلم سینمایی بیتابی بیتا:
داستان دربارهٔ دختری به نام بیتا است که با مادرش زندگی میکند.
پدر بیتا فوت کردهاست و مادرش قصد ازدواج با مردی را دارد که بیتا مخالف این ازدواج است.
بیتا برای گذران خرج زندگی در مطب دندانپزشکی به عنوان منشی مشغول به کار شدهاست اما با شکایت یکی از بیماران مبنی بر دزدیده شدن پولش در مطب و پیدا شدن پول در کیف بیتا راهی بازداشتگاه میشود
بسیاری از پیش بینیهای مخاطب طبق فرمول فرهادی باید غلط از آب درآیند و او در انتها غافلگیر گردد. اهمیت بسیاری از جزییات به ظاهر بی اهمیت باید در نقطه اوج داستان بر مخاطب آشکار گردد و پایان باز فیلم، نتیجه گیری نهایی را برعهده مخاطب می گذارد.
اگر چنین چارچوبی را برای ساخت این گونه از فیلم هایی در نظر داشته باشیم، می توان مدعی بود که«بیتابی بیتا»، به اصول و المانهای نام برده متعهد بوده است و چینش وقایع و پیشرفت داستان بر مبنای همین فرمول ها چیده شده است اما مشکل اساسی آنجاست که پس از کشف دزد واقعی (مرحله گره گشایی) در فیلم، به ناگاه فیلم دچار افتی شدید شده و گرچه به لحاظ فرمولی همه چیز از قواعد «فرهادی گونه» پیروی می کند اما ….