فیلم حال همه خوب است :
رابرت دونیرو در فیلم همه خوباند در قالب مرد حدودا شصت سالهای به اسم فرانک گود ظاهر میشود. فرانک، که کارگر بازنشسته کارخانهٔ کابلسازی است، در شمال نیویورک زندگی میکند. فرانک مدتی است که همسر خود را از دست داده است و حالا تک و تنها در خانهٔ خود زندگی میکند. او چهار فرزند دارد که هر کدام در گوشهای از کشور پهناور آمریکا زندگی میکنند.
فرانک از چهار فرزند خود دعوت کرده که تعطیلات آتی را نزد وی بیایند. او در خانهٔ خود همه چیز را مرتب و آماده کرده. باغچهای که مایهٔ لذت و غرور فرانک است، بس زیباست و داخل خانه از همه اشیاء گردگیری شده و کف اتاقها از تمیزی برق میزند.
فرانک مقداری استیک و یک کباب پز برقی خریده. او منتظر آمدن بچههایش است اما آنها در آخرین لحظه از طریق تلفن به اطلاع فرانک میرسانند که نمیتوانند پیش او بیایند. حتی یکی از بچهها به خودش زحمت نمیدهد که به فرانک تلفن کند و بهانهای برای نیامدناش بیاورد. فرانک آدم بدی نیست. او گرچه از تیپ آدمهای پدرسالار است اما پدر چندان بدی برای بچههایش نبوده. بچهها از او نفرت ندارند بلکه خیلی ساده هر کدام گرفتاریهای زندگی خود را دارند.