انیمیشن گیسو کمند :
روزی روزگاری در شهری پادشاه و ملکهای عادل در کنار مردم به خوبی و خوشی زندگی میکردند.
در همان زمان قطرهای از خورشید روی زمین میچکد و از آن گلی طلاییرنگ میروید.
پیرزنی جای آن گل را پیدا میکند و خود را به وسیلهٔ آن جوان میکند. او نمیخواهد که بقیه جای آن گل را پیدا کنند و به خاطر همین این موضوع را به هیچکسی نمیگوید و خودش هرچند وقت یکبار به کنار آن گل میرود و با خواندن آواز نیرو و زیبایی جوانی خود را پس میگیرد.
تا اینکه ملکه باردار میشود و در بستر بیماری میافتد.