یک مرد یک زن :
بیوه جوانی به نام آن گوتیه ( آنوک ایمه )، دخترش فرانسوا ( سواد آمیدو ) را به تنهایی بزرگ میکند و به دنبال مرگ شوهرش ( پیر باروح ) که به عنوان بدلکار کار میکرد و در تصادفی که او شاهد آن بود جان خود را از دست داد. آن که هنوز به عنوان ناظر فیلمنامه کار
می کند، وقت خود را بین خانه اش در پاریس و دوویل در شمال فرانسه، جایی که دخترش در مدرسه شبانه روزی تحصیل می کند، تقسیم می کند. یک بیوه جوان به نام ژان لوئیس ( ژان لوئیس ترینتینانت )، پس از مرگ همسرش والری (والری لاگرانژ) که پس از تصادف مرگبار
ژان لوئیس در طی یک تصادف مرگبار، خودکشی کرد، پسرش آنتوان ( آنتوان سیر ) را به تنهایی بزرگ می کند.24 ساعت لمانز ژان لویی که هنوز به عنوان راننده ماشین مسابقه کار می کند، وقت خود را بین پاریس و دوویل تقسیم می کند، جایی که پسرش نیز در مدرسه شبانه
روزی تحصیل می کند.
یک روز آن و ژان لوئی در مدرسه شبانه روزی دوویل ملاقات می کنند، پس از آن که آن آخرین قطار بازگشت به پاریس را از دست می دهد. ژان لوئیس به او پیشنهاد می کند که یک آسانسور کند و این دو در طی رانندگی به خانه با هم آشنا می شوند و از همراهی یکدیگر لذت
می برند. وقتی او را پیاده میکند، از او میپرسد که آیا میخواهد آخر هفته آینده با هم رانندگی کنیم، و او شماره تلفن خود را به او میدهد.