دختر سفیر قسمت 20 :
داستان دربارهٔ عشق افسانهای ناره (نسلیهان آتاگول) ، دختر سفیر ترکیه (اردال کوچوکومورجو) و سانجار (انگین آکیورک) پسر یک کشاورز معمولی است که از کودکی
دیوانهوار عاشق هم بودهاند اما پدر ناره مخالف رابطه آنهاست.
آنها سال ۲۰۱۱ تصمیم میگیرند که مخفیانه فرار و ازدواج کنند اما درست شب عروسی ناره غیب میشود. سانجار شب بعد از عروسیاش شک میکند که ناره او را فریب دادهاست و حرفهای او را باور نمیکند و او را از کلبه بیرون میکند. ناره خودش را از لبه پرتگاه میاندازد و به شدت زخمی میشود.
سپس او ناپدید میشود ، و داستان آنها به افسانه تبدیل میشود.
سانجار فکر میکند که ناره به راحتی در جستجوی زندگی جدید او را ترک کردهاست. بعد از ۸ سال، ناره در روز عروسی سانجار با دختری به اسم منکشه (تولین یازکان)، به زندگی سانجار برمیگردد. با این تفاوت که ناره ، ناره گذشته نیست و از سانجار یه دختر به نام ملک (برن گنچالپ) دارد.
او در زمانی برمیگردد که سانجار تصمیم دارد زندگی جدیدی را شروع کند، و در حالی که هنوز سانجار نمیتواند او را باور کند، گدیز ایشیکلی(اوراز کایگیلاراوغلو)، دوست و شریک سانجار، کنار ناره میایستد، و از او حمایت میکند و او را باور میکند، در حالی که ناره با وجود همه سختیها و آسیبهایی که برایش به وجود آمده به عشق خود به سانجار ادامه میدهد.