نام قسمت اول The Original
دنیای غرب فصل1 قسمت1
دنیای غرب یا وستورلد (به انگلیسی: Westworld) مجموعهٔ تلویزیونی وسترن مهیج در سبک علمی–تخیلی است که توسط جاناتان نولان و لیزا جوی برای شبکهٔ اچبیاو ساخته شدهاست. این مجموعه براساس فیلمی با همین نام محصول ۱۹۷۳ است که نوشته و ساختهٔ مایکل کرایتون، رماننویس آمریکایی است. نولان علاوه بر همراهی جی. جی. آبرامز، برایان بورک، جری وینتراب و لیزا جوی به عنوان مدیر تولید، کارگردان قسمت آزمایشی این کار هم بود. فصل نخست این مجموعهٔ تلویزیونی دارای ۱۰ قسمت است که نخستین قسمت آن در ۲ اکتبر ۲۰۱۶ میلادی پخش شد. در نوامبر ۲۰۱۶، شبکهٔ اچبیاو قرارداد ساخت فصل دوم این مجموعهٔ تلویزیونی را تمدید کرد. نخستین قسمت این فصل در ۲۲ آپریل ۲۰۱۸ منتشر شد. دو فصل این سریال با استقبال زیاد هواداران در سراسر دنیا مواجه شد. فصل سوم از تاریخ ۱۵ مارس ۲۰۲۰ به روی آنتن رفت.
امتیاز : ۸.۶
تاریخ انتشار : فصل اول 2016
مدت زمان این قسمت : 68 دقیقه
کشور : آمریکا
زبان : انگلیسی همراه با زیر نویس فارسی
دنیای غرب فصل1 قسمت1
داستان این مجموعهٔ تلویزیونی در یک شهر بازی وسترن خیالی در غرب آمریکا اتفاق میافتد که ساکنان آن را انسانهای مصنوعی که «میزبان» نام دارند، تشکیل میدهند. از سوی دیگر، گروهی از انسانهای واقعی که «تازهواردان» یا «مهمانان» نام دارند، با پرداخت مبالغی زیاد میتوانند وارد محوطهٔ پارک وستورلد شوند و هرکاری که مایل باشند را انجام دهند و قادر خواهند بود تا با میزبانان هرطور که میخواهند رفتار کنند، بدون آنکه ترسی از تلافی توسط میزبانان داشتهباشند.
در آغاز داستان با دنیایی مواجه میشویم که در مورد آن هیچ اطلاعاتی نداریم و هرچه داستان به جلو میرود پاسخ برخی سوالات را در میابیم و سوالات اساسیتری برای ما ایجاد میشود.
اساس فیلمنامه رباتهایی است که از خود هیچ اختیار و ارادهای ندارند و سپس داستان بر خودآگاهسازی و این رباتها پیش میرود.
همچنین در فیلمِ اولیه (که این سریال بر پایهٔ آن ساخته شدهاست) در پارک، علاوه بر دنیای غرب، ۳ پارک دیگر در زمان روم باستان، قرون وسطی و ساموراییها وجود دارد، که جاناتان نولان در مصاحبهای گفت از دو پارک در سریال فعلی خبری نیست. اما در قسمت آخر فیلم وارد پارک جدید سامورایی ورلد یا شوگان ورلد میشویم.
مجموعه تلویزیونی وست ورلد در طول ۲ فصل اول خود حدود ۱۰ خط زمانی مختلف را به شکل کاملاً پیچیده و نامرتب به تصویر میکشد. پس لزوماً شرح داستان به ترتیب پخش قسمتها نیست.
۲۰۱۵: در این بخش از سریال آرنولد (جفری رایت)، دلورس (ایوان ریچل وود) را وارد دنیای واقعی میکند و به نظر میرسد آنها در توکیو قرار دارند. آرنولد، خانه خود را به دلورس نشان میدهد و از شباهتهای او به پسرش چارلی صحبت میکند؛ در حالی که مشخص نیست چارلی هنوز به بیماری مبتلا شدهاست یا خیر.
آرنولد و رابرت فورد (آنتونی هاپکینز) که خالقان جهان وست ورلد هستند مهمانی ای را ترتیب دادند که به واسطه آن سرمایهگذاری به نام لوگان دلوس (بن بارنز) را مجاب به خریدن بخش عمده سهام دنیای وست ورلد کنند.
لوگان پس از گذراندن ساعاتی در مهمانی متوجه میشود تمام اعضای آن مهمانی در واقع میزبان (ربات)های ساخته شده به دست رابرت و آرنولد هستند. او که بسیار متعجب شدهاست، به نظر میرسد که تصمیم به همکاری با رابرت و آرنولد را دارد. در انتها نیز ما با دوست لوگان، ویلیام (جیمی سیمپسون) آشنا میشویم که در همان ابتدا از مهمانی خارج میشود و تمایل زیادی به این مسائل ندارد. ویلیام در آینده با خواهر لوگان، جولیت(سلا وارد) ازدواج میکند.
۲۰۱۷: رابرت و آرنولد آماده افتتاح پارک میشوند. بنظر میرسد با وجود پیشرفت زیاد میزبانها، آرنولد همچنان از شرایط راضی نیست و قصد دارد دلورس را به خودآگاهی کامل برساند. سرانجام آرنولد با اضافه کردن شخصیتی شیطانی به دلورس (به نام وایت) و با دستور به یکی دیگر از میزبانها به نام تدی (معشوقه دلورس) (جیمز مارسدن) تمام میزبانهای پارک را قتلعام میکند و با کشتن خودش، دلورس و تدی بنظر میرسد داستان وست ورلد و میزبانهایش در همینجا به پایان میرسد ولی فورد بدون توجه به حوادث پیش آمده و مرگ آرنولد، تصمیم به افتتاح پارک میگیرد و تمام آثار آن اتفاق را بجز یک کلیسا از بین میبرد. در آینده مشخص میشود یکی دیگر از میزبانهای پارک به نام آکچتا (زان مککلارنون) (که اهل یکی دیگر از بخشهای پارک است) شاهد این ماجرا بوده و با پیدا کردن جسمی به شکل یک هزارتو درحال رسیدن به خودآگاهی بودهاست ولی فورد با تغییر نقش او در داستان از پیشروی بیشتر او جلوگیری میکند.
۲۰۲۲: در این بخش از سریال رابرت فورد در حال ساخت میزبانی است که دقیقاً به شکل همکار خود یعنی (آرنولد وبر) است. رابرت نام او را (برنارد لو) میگذارد. به دلیل رابطه خوب و نزدیک آرنولد با دلورس، فورد از دلورس برای ساخت برنارد استفاده میکند تا کاملاً رفتارهای آرنولد را در برنارد بگذارد. برنارد در فصل اول سریال به فورد برای ساخت میزبانها کمک میکند. همچنین در طول سریال چندین بار تصاویر مبهمی از رؤیایی دلورس و برنارد میبینیم که مربوط به همان زمان خلق برنارد است.
در همین زمان ویلیام و لوگان وارد پارک میشوند. همچنین ما با مرد سیاه پوشی (اد هریس) آشنا میشویم که بنظر میرسد جزو مهمانان قدیمی پارک است و همواره در حال آزار و اذیت دلورس است. در یکی از درگیریهای مرد سیاه پوش با او، دلورس فرار میکند، به لوگان و ویلیام پناه میبرد و به ماجراجویی با آنها میپردازد.
تمام این سختیها باعث میشود دلورس کمکم تصاویر بهم ریخته و مبهمی از زندگیهای گذشته خود به یاد بیاورد. او به دنبال همان کلیسایی که در زمان قتلعام دیگر میزبانها دیده بود میگردد. لوگان که از رابطه صمیمی ویلیام و دلورس نگران است، بارها او را اذیت میکند و به ویلیام یادآوری میکند که دلورس فقط یک ربات است. دلورس از پیش آنها میرود و سرانجام با رسیدن به کلیسا او گذشته را به یاد میاورد. دلورس به دلیل خاطراتی که به یاد میاورد تا حدودی توانایی تشخیص زمان حال و گذشته را از دست میدهد ولی در انتها و در کنار کلیسا متوجه حقیقت تلخی میشود که مرد سیاه پوش در واقع همان ویلیام است. گذراندن زمان بسیار طولانی در پارک و جستجوی دلورس، او را به یک هیولا تبدیل کرده تا جایی که لوگان را نیز در جایی بسیار دور به حال خودش رها میکند تا بمیرد.
در اواخر فصل دوم مشخص میشود که آکچتا با دیدن لوگان با او صحبت میکند و متوجه میشود دنیای دیگری به جز پارک وجود دارد و به خودآگاهی میرسد. او تصمیم میگیرد با همسرش کوهانا از پارک فرار کند ولی نگهبانان فورد کوهانا را دستگیر میکنند. آکچتا سالها در جستجوی همسرش در پارک میگردد ولی او را پیدا نمیکند و میفهمد که برای پیدا کردن او باید خودکشی کند.
در بعضی صحنهها ویلیام را نشان میدهد که با جیمز دلوس (پیتر مولان)به پارک بازمیگردد تا اهمیت سرمایهگذاری در آنجا را به دلوس بفهماند. سالها میگذرد و ویلیام همچنان به دنبال اهداف بزرگتر و پیدا کردن هدف واقعی زندگی اش در پارک میگردد
۲۰۲۶: ویلیام با جیمز دلوس در اتاقی محافظت شده دیدار میکند. مشخص میشود آن فرد در حقیقت میزبانی به شکل جیمز است و ویلیام سعی دارد تا او را کاملاً مانند دلوس کند ولی خطاهایی در رفتار ربات وجود دارد که از اجرای برنامههای ویلیام جلوگیری میکند.
۲۰۳۲: ویلیام با دلورس در یک مهمانی در پارک دیدار میکند. به او میگوید که در تمام این مدت احتمالاً عاشق او نبودهاست و فقط بازتاب شخصیت وی ویلیام را مجذوب کردهاست. همچنین ویلیام به دلورس نشان میدهد که در پارک در حال ساختن چه چیزی است ولی در آن زمان همچنان پروژه وی کامل نشدهاست.
در همین زمان، آکچتا با خودکشی بالاخره همسرش را در ساختمان فورد پیدا میکند و دوباره به پارک بازمیگردد. او به خودآگاهی رسیده و میخواهد خانواده و دوستانش را نیز در این موضوع کمک کند.
۲۰۴۰: ویلیام دوباره با کلون جیمز ملاقات میکند و متوجه میشود او همچنان خطاهای بسیاری در سیستمش وجود دارد. همچنین مشخص میشود حدود هفت سال از مرگ خود جیمز دلوس گذشتهاست.
۲۰۵۱: مدتی از مرگ همسر مرد سیاه پوش یا همان ویلیام میگذرد. دخترش او را مقصر مرگ جولیت میداند و همهٔ اینها فشار زیادی به ویلیام وارد میکند تا جایی که او تصمیم میگیرد میزبانی به نام میو (تندی نیوتون) و دختر کوچک او را بکشد. این اتفاق آسیب وحشتناکی به شخصیت میو میزند که حتی با پاک شدن حافظه او هم از بین نمیرود و همیشه خاطرات مبهمی از دخترش و آن ماجرا به یاد دارد.
ویلیام برای آخرین بار با کلون جیمز دلوس ملاقات میکند و از پیشرفت او کاملاً ناامید شدهاست. شنیدن خبر مرگ فرزندانش نیز آن ربات را تا مرز نابودی میکشاند. (لوگان نیز در این زمان مردهاست)
در فلش بکهایی به گذشته دلایل مرگ جولیت مشخص میشود. او که متوجه تغییر شخصیت ویلیام و عدم علاقه وی نسبت به او شدهاست با مصرف یک جعبه قرص خودش را میکشد و کارت پروفایل ویلیام را در جایی برای دخترشان امیلی (کاتیا هربرس) میگذارد تا او نیز از شخصیت ویلیام آگاه شود.
……………………….
کارگردان :
تهییه کننده : برایان بورک , جری وینتراب , لیزا جوی , جاناتان نولان , جی. جی. آبرامز
نویسنده : وستورلد اثر مایکل کرایتون
موسیقی متن و آهنگساز :
بازیگران :
یک نظر